اهل سنت و جماعت چه کسانی هستند؟
علوی بن عبدالقادر السقاف
ناظر کل موسسهی «الدرر السنیة»
w w w. d o ra r. n e t

الحمـد لله  وكفـى، والصـلاةُ والسـلام علـى النبـي المصطفـى، وعلـى آلِـه وأصحابه ومن اقتفـى.

أمـا بعد...
ايـن واضـح و آشـکار اسـت کـه نجـات و سـعادت در دنيـا و آخـرت منـوط بـه پيـروی از راه و روش اهـل سـنت و جماعـت اسـت. امـا از آنجايـی کـه همـه مدعـی راه و روش اهـل سـنت و جماعـت هسـتند، و گروهـی برخاسـته مدعـی بازپـس گيـری ايـن لقـب شـريف شـدهاند و ادعـا میکننـد ايـن لقـب قرنهـا اسـت از آن ربـوده شـده، بـر اهـل علـم لازم شـد کـه بـه توضيـح ايـن صطـاح و لقـب پرداختـه نشـانههای آن را بيـان نماينـد و صفـات کسـانی کـه شايسـتهی آننـد را آشـکار سـازند.

ايــن نوشــته بــه بيــان برخــی از ويژگیهــا و نشــانههای اهــل ســنت و جماعــت پرداختــه و معيــاری را نشــان میدهــد کــه مســلمان را بــرای شــناخت اينکــه «چــه کســانی اهــل ســنت و جماعـت هسـتند» و بـر راه و روش آنـان سـير میکننـد يـاری میدهـد، تـا راه آنـان را در پـی گيـرد و در زمـرهی آنـان داخـل شـود. هـدف از ايـن نوشـته بيـان همـهی اعتقـادات اهـل سـنت و جماعـت نيسـت، چـرا کـه ايـن عرصـهی کتـب عقيـده اسـت، بلکـه منظـور شـناخت تفاوتهـای اهــل ســنت و جماعــت بــا ديگـر فرقههــا و ويژگیهــای آنــان اســت.

منظـور از سـنت در ايـن نوشـته علـم و عمـل و اعتقـاد و راه و روشـی اسـت کـه پيامبـر ـ صلـی الله عليـه وسـلم ـ بـر آن بـوده، يعنـی هـر آنچـه پيامبـر ـ صلـی الله عليـه وسـلم ـ بـا خـود آورده اسـت.

لفـظ «جماعـت» کـه همـراه بـا سـنت آمـده يعنـی يـاران پيامبـر ـ صلـی الله عليـه وسـلم ـ و کسـانی کـه بـه نيکـی از آنـان پيـروی نمـوده و بـر راه و روش آنـان هسـتند.

چـرا کـه اهـل سـنت و جماعـت حريصتريـن مـردم در پيـروی از پيامبـر ـ صلـی الله عليـه وســلم ـ و شــناخت احــوال اوينــد و بيــش از ديگــران بــه روش پيامبــر ـ صلــی الله عليــه وســلم

ـ پايبنــد هســتند. امــا ايــن بــدان معنــا نيســت کــه هــر کــس ادعــا کــرد بــر منهــج اهــل ســنت و جماعـت اسـت يـا حزبـش را «سـلفی» يـا اهـل حديـث و اثـر ناميـد حتمـا ادعايـش صحيـح اسـت؛ بلکـه مهـم روش او و پيـروی و تمسـکش هسـت، نـه نـام و شـهرتش.

ايـن ادعايـی اسـت کـه همـه میکننـد، امـا چنيـن ادعايـی صحيـح نيسـت و چنيـن نسـبتی بـر کســی صــدق نمیيابــد مگــر بــا محقــق شــدن نشــانهها و ويژگیهايــی کــه بيــان خواهــد شــد؛ اينهـا جدايیگـر کسـانی اسـت کـه ايـن لقـب را محقـق سـاختهاند و کسـانی کـه صرفـا ادعـای
2
آن را دارنـد. بـرای فهـم بهتـر و آسـانتر ايـن مـوارد را در چنـد فقـره ذکـر کـردهام:
-۱منبــع اهــل ســنت و جماعــت
در عقيــده، کتــاب الله و ســنت رســول الله ـ صلــی الله عليــه وسـلم ـ و روشـی اسـت کـه سـلف صالـح بـر آن بودهانـد و فهـم آنـان از نصـوص کتـاب و سـنت.
آنـان نـه عقـل و کشـف و ذوق و رويـا را بـر نقـل ترجيـح میدهنـد و نـه سـخن شـيخ يـا ولـی را بـر سـخن الله سـبحانه و تعالـی و پيامبـر خـدا ـ صلـی الله عليـه وسـلم ـ مقـدم میدارنـد.

-۲اهــل ســنت و جماعــت
در عقايــد خــود بــه شــخصی خــاص يــا فرقــهای خــاص منتســب نيسـتند، بلکـه بـه سـنت و بـه سـلف منسـوبند؛ بنابرايـن آنـان نـه بـه اشـعری منتسـبند، نـه بـه ماتريـدی و نـه بـه جهـم و جعـد و زي ُـد و عبي َـد، و نـه بـه معتزلـه و مرجئـه و ق َدريـه... بلکـه صرفــا بــه ســنت و بــه صحابــه انتســاب دارنــد: «آنچــه مــن و يارانــم بــر آن هســتيم.»

-۳اهـل سـنت و جماعـت
در سـلوک و تزکيـهی نفـس نيـز بـه شـخص يـا طريقـهی خاصـی منتسـب نيسـتند؛ نـه بـه گيانـی و رفاعـی و قـادری و تيجانـی، و نـه بـه طريقـهی نقشـبندی يـا علـوی يـا شـاذلی و يـا ديگـر طريقههـا. بلکـه منبـع سـلوک و تزکيـه و اخاقشـان همـان کسـی اسـت کـه فرمـوده اسـت: «همانـا بـرای کامـل سـاختن مـکارم اخـاق مبعـوث شـدهام». کسـی کـه «اخاقـش قـرآن بـود» صلـی الله عليـه وسـلم.

آنــان همانطــور کــه در اصــل ديــن و عقيــده نامــی جــز «اهــل ســنت و جماعــت» ندارنــد، همينطــور نيــز در ســلوک و تزکيــهی نفــس جــز اهــل ســنت و جماعــت نــام و نســب ديگــری ندارنــد.

-۴اهـل سـنت و جماعـت
خداونـد را همانطـور کـه امـر نمـوده بـا خشـوع و فروتنـی عبـادت میکننـد و از خــود يــا ديگــران عباداتــی بــر حســب هــوا و هــوس و دلخواهشــان نمیســازند و از طريـق خودزنـی و طبـل و رقـص او را عبـادت نمیکننـد!

-۵اهـل سـنت و جماعـت
هيـچ عبادتـی ماننـد دعـا و اسـتغاثه و قربانـی و نـذر و غيـره را بــرای غيــر الله انجــام نمیدهنــد، چنانکــه برخــی فرقههــا و طريقههــای مخالــف اهــل ســنت و جماعــت
مرتکــب میشــوند.

-۶اهـل سـنت و جماعـت
بـه زيـارت قبـور تشـويق میکننـد، زيـرا ايـن کار انسـان را بـه يـاد آخـرت میانـدازد و همينطـور بـرای سـام بـر مـردگان و دعـا برايشـان نـه بـه قصـد تبـرک يـا درخواسـت از مـردگان و يـاری خواسـتن از آنـان و يـا مسـح کـردن قبـر و طـواف بـه گـرد آن و قربانـی نـزد قبرهـا و کارهايـی ماننـد ايـن.

-۷اهـل سـنت و جماعـت
همـهی صفاتـی را کـه الله عزوجـل بـرای خـود اثبـات نمـوده يـا پيامبـرش بـرای وی اثبـات کـرده بـدون تعطيـل يـا تاويـل، اثبـات مینماينـد. امـا ديگـران صفـات پـروردگار را نفـی میکننـد، يـا برخـی از آن را اثبـات و برخـی ديگـر را تاويـل مینماينـد.

-۸اهـل سـنت و جماعـت
معتقدنـد کـه ايمـان گفتـار و کـردار اسـت و کـم و زيـاد میشـود.
3
آنــان کــردار بدنــی را هماننــد مرجئــه از معنــای ايمــان خــارج نمیســازند و هماننــد خــوارج مســلمانان را بــه ســبب مطلــق گناهــان و کبائــر کافــر نمیداننــد.

-۹اهـل سـنت و جماعـت
فرقههـای مخالـف خـود را بـه صـرف مخالفتشـان از ديـن خـارج نمیکننــد مگـر فرقههايــی کــه اصــول کفــر را يکجــا کردهانــد، ماننــد اســماعيلي ُ ه و نصيريــه.

-۱۰اهـل سـنت و جماعـت
از کفـار و ملحـدان و مشـرکان و مرتـدان بيـزاری جسـته بـا آنـان دشـمنی میورزنـد و مومنـان را بـه انـدازهی ايمـان و اعمـال نيکشـان دوسـت دارنـد و بـا آنـان مـوالات ورزيـده و بـه يـاری آنـان میشـتابند.

-۱۱اهـل سـنت و جماعـت
يـاران رسـول الله ـ صلـی الله عليـه وسـلم ـ را دوسـت میدارنـد و معتقدنـد همـهی آنـان اهـل عدالتنـد، و بـا دوسـتی آنـان و دوسـتی اهـل بيـت پيامبـر ـ صلـی الله عليـه وسـلم ـ و همسـرانش مـادران مومنـان بـه خداونـد نزديکـی میجوينـد، و از دشمنانشـان و کســانی کــه بــه آنــان ناســزا میگوينــد تبــری میجوينــد، و همينطــور از کســانی کــه در مــورد
آنـان غلـو میکننـد و آنـان را از منزلـت بشـری بالاتـر دانسـته و يـا قائـل بـه عصمتشـان هسـتند بيــزاری میجوينــد.

-۱۲اهــل ســنت و جماعــت
در فقــه بــر اســاس اجمــاع و دلي ِ ــل کتــاب و ســنت صحيــح عمــل میکننــد و ســخنان صحابــه و تابعيــن و تابعيــن آنــان را معتبــر میداننــد و از علمــای بــزرگ مسـلمان امثـال ابوحنيفـه و مالـک و شـافعی و احمـد و علمـا و فقهـا و ائمـهی پـس از انـان کـه پيــرو ســنت بــوده و نــزد امــت بــه نيکــی مشــهورند، پيــروی میکننــد.

-۱۳نــزد اهــل ســنت و جماعــت
همــهی مســلمانان از نظــر تکاليــف شــرعی يکــی هســتند. آنـان چيـزی را بـه نـام عامـه و خاصـه، يـا خاصـهی خاصـه قبـول ندارنـد، و همينطـور چيـزی تحــت عنــوان دوگانــهی شــريعت و حقيقــت را بــه رســميت نمیشناســند، بلکــه از نظــر آنهــا همـهی ديـن يکـی اسـت، و همـهی شـريعت يکـی اسـت، از سـوی پـروردگاری يگانـه کـه بـر يـک پيامبـر ـ صلـی الله عليـه وسـلم ـ و بـرای همـهی مـردم نـازل شـده اسـت.

-۱۴اهـل سـنت و جماعـت
در همـه چيـز اهـل اعتـدال و ميانـهروی هسـتند؛ آنـان در ميانـهی غلـو و جفـا، افـراط و تفريـط، و سـهلانگاری و سـختگيری ايسـتادهاند.

-۱۵اهـل سـنت و جماعـت
از حريصتريـن مـردم بـه جمـع کلمـه و وحـدت صـف هسـتند و از جملـه عقايـد آنـان ايـن اسـت کـه جهـاد و نمازهـای جمعـه و جماعـت را بايـد پشـت هـر امامـی چــه نيکــوکار و چــه بــدکار برپــا نمــود و معتقــد بــه درســت بــودن نمــاز پشــت ســر اصحــاب بدعــت و گناهــکاران هســتند، زيــرا آنــان از همــهی مــردم بيشــتر خواهــان اتحادنــد و بيــش از همـه تفرقـه را بـد میپندارنـد. شـايد از برخـی از منتسـبان بـه سـنت و جماعـت کـه روش آنـان.

را بـه خوبـی ندانسـتهاند اشـتباهی رخ دهـد، زيـرا اينطـور نيسـت کـه هـر کـس منسـوب بـه اهـل سـنت و جماعـت باشـد حتمـا ادب و اخـاق آنـان را برگرفتـه و بـه راه و روش آنـان پايبنـد باشـد. شـرف ايـن لقـب آنقـدر والا اسـت کـه کسـانی از غيـر آنـان نيـز خـود را بـدان منتسـب کردهانـد.

-۱۶در ميـان اهـل سـنت و جماعـت
هـم عالـم و فقيـه اسـت و هـم خطيـب و دعوتگـر و هـم
4
کسـانی کـه امـر بـه معـروف و نهـی از منکـر میکننـد، و هـم پزشـکان و مهندسـان و تجـار و کارگـران و ثروتمنـدان و تهيدسـتان و رنگيـن پوسـتان و سـفيد پوسـتان و عـرب و عجـم، چـرا کـه راه و روش آنـان محـدود بـه دسـتهای از مـردم نيسـت و ميـان اقشـار مختلـف جامعـه تبعيـض قائــل نيســتند و علــم و ديــن و نســب و ســروری را منحصــر بــه گروهــی خــاص نمیداننــد و معتقدنـد کـه: (إن أَكرمكم عند الله أَتقاكم) (حجرات: ۱۳).
شماست )ين( بیشک گرامیترين شما نزد الله، با تقواتر.

-۱۷در ميـان اهـل سـنت و جماعـت
هـم عابـد زاهـد وجـود دارد و هـم گناهـکار و کسـانی کـه مرتکـب کبائـر میشـوند، زيـرا آنـان معصـوم از اشـتباه و گنـاه نيسـتند، امـا ايـن اشـتباهات و گناهــان، آنــان را از ســنت و جماعــت خــارج نمیســازد، و بلکــه حتــی ممکــن اســت در بدعتهـای جزئـی واقـع شـوند امـا بـا شـناخت حـق بـه سـرعت بـه آن بـاز میگردنـد؛ بـه هميـن سـبب از وصـف اهـل سـنت و جماعـت خـارج نمیشـوند.

-۱۸اهـل سـنت و جماعـت
پيـرو حقانـد و مهربـان نسـبت بـه خلـق. گناهـان را بـد میداننـد امـا بـا گناهـکار نرمخوينـد و از بدعتهـا متتفرنـد ولـی نسـبت بـه اهـل بدعـت دلسـوزند.
اینها اهل سنت و جماعتند و این مختصری از ویژگیها و صفات آنان است. از الله متعال خواهانم با کرم و بزرگواریاش ما را از جملهی آنان بگرداند و امت را بر همان چیزی متحد سازد که اهل سنت و جماعت بر آن یکجا شدهاند.

منبع مقاله:
www.dorar.net\